امروز بیشتر وقتم در آتلیه گذشت. از زمان تولد نیلا، تمام عکسهای ماهگردش را خودم گرفته ام. همیشه تلاش میکردم ایده های خلاقانه ای پیاده کنم اما گاهی انگونه که میخواستم نمیشد.
تصور میکردم، کار بی خودیست که هرماه برای گرفتن این عکسها، روانه ی آتلیه شوم.
امروز بلاخره تصمیم گرفتم که حوالی دو سالگیش را ثبت کنم. با تصاویری در لوکیشن های خاص و ژست های متفاوت. بماند آن همه سعی بیهوده و دلقک بازی برای خنداندن نیلا، که بی ثمر واقع شد.
اکنون که فکر میکنم، میبینم از کودکیم عکس خاصی ندارم. غیر از چند تایی که خیلی هم واضح نیستن.
بچه های امروزی، میتوانند ارتباط عینی تری با گذشته برقرار کنند. به واسطه ی عکس های رنگارنگ و فیلم های لحظه ای شان. مثل ثبت اولین لبخندها، اولین راه رفتن، اولین کلماتی که به زبان می آورند.
ثبت لحظه هایی که از زوال در امان مانده اند. شاید فلسفه ی عکس ها همین باشد، نگه داشتن زمان.
آخرین نظرات: