نوشته‌های من
یادداشت های روز

نویسنده ی مازوخیسم

زبان نفهم است. دست و بالش همیشه جوهری ست. میگویم کمی هم پشت این سگ مصب بشین و هر چقدر میخواهی بنویس. زیر بار نمیرود.

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

اتوبوس شب

اتوبوس توقف کرده بود. مسافران دراطرافش پرسه میزدند.‌ او هنوز نشسته بود و از دورهمه را میپایید. میخواست درست زمان حرکت سوار شود. پس از

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

نو نویس

پرسید: چه کنم تا نوشته هایم، رنگ و بوی تازگی بگیرند؟ با این کلمه های بی مقدار که در واژه دانی ذهنم وول میخورند، مگر

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

رو به باخت

میگفت: روزهایم عجیب کسل کننده اند. تنها مامن تنهاییم، اینستاگردی و خواب بی وقفه است. گفتم: پس کجا رفت آن روزهایی که برای گرفتن پایان

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

عکس دوسالگی

امروز بیشتر وقتم در آتلیه گذشت. از زمان تولد نیلا، تمام عکسهای ماهگردش را خودم گرفته ام. همیشه تلاش میکردم ایده های خلاقانه ای پیاده

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

من اگر جای گذشته بودم

من اگر جای گذشته بودم، راه هر حسرت را میبستم. من اگر جای گذشته بودم، هیچ روزی را آبستن حادثه نمیکردم. من اگر جای گذشته

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

نویسنده ی ایزوله

تمرین ایزوله اصطلاحی ست در بدن سازی که در آن هدف، تنها پرورش یک مفصل خاص و قوی کردن آن است. تصور کنید در روزهای

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

تهمت

داستان درباره ی استادی به اسم آهینیف است که در شب عروسی دخترش دچار دردسر عجیبی میشود. او برای سرکشی غذا به آشپزخانه رجوع میکند

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

غول حواسپرتی

حوالی ظهر بود. از خواب بیدار شد. دستش را خم کرد تا گوشی موبایل را بردارد. مدتها بود که روزش را این گونه آغاز نمیکرد.

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

معاشرت

وقتی در جمع شان قرار میگیرم، حرف چندان مشترکی ندارم. خاطره ای عمیق و یا گذشته ای که مرا به انها پیوند بدهد. بلد نیستم

ادامه مطلب »