امروز یک روز خاصه. اما نه از آن روزهایی که قرار است اتفاق خوبی رقم بخورد. خاص از این نظر که، به محض بیدار شدن متوجه شدم یکی از گوشهایم کیپ شده است. آن هم گوش راستم که حکم دست راست را دارد.
تصور کنید وقتی شیر آب را باز میگذارید، صدای آبشار در حفره ی حلزونی گوش تان میپیچد. این اعصاب خرد کن است و البته قدری هم هیجان انگیز.
طبع آدمیزاد این گونه است. وقتی تمام اعضای بدن ساعت وار کار میکنند، هرگز اعلام سلامتی نمیکند. این یعنی عادت کردن به داشتن چیزهای با ارزش و در نتیجه نادیده گرفتنشان. و برای من تلنگری شد که قدر گوشهایم را بهتر بدانم تا دم به دقیقه با گیره و سنجاق ته گرد به جان آن مادر مرده ها نیفتم.
امروز برای این گوش نیمه شنوا، از قطره و شمع گوش گرفته تا هر چیز دیگری را امتحان کردم اما افاقه نکرد.
شاید بهتر است به حال خود رهایش کنم. بلکه یک روز از خواب بیدار شوم و وضعیت به حالت عادی برگشته باشد.
2 پاسخ
روز قلم بر شما مبارک
متشکرم 💐