یادداشت های روز
یادداشت های روز

صمیمیت ممنوع

هم صحبت خوبی بود. میشد ساعتها با او حرف زد. لبخند ملموسی، روی گونه هایش سوار شده بود.  من فقط گوش میکردم. لبهایم را به

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

چرا مینویسم؟

گاهی سرد میشوم. حس میکنم واژه ها با من چپ افتاده اند. مدتی فاصله میگیرم. ناگهان درد شروع میشود. همان درد بی درمان معروف، که

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

شادمانم

شادمانم. از شادی شیئه میکشم. شور عشق را در شبدرها میبینم. شانه ای میکشم بر موهای شلخته ی شب. با خودم شرط میبندم، شاد شوم

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

قرار

چشمانش نیمه باز بود. وسوسه ی خواب از سرش نمی پرید. با هر زحمتی بود بلند شد. میخواست هر جوری که شده، روزش را زودتر

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

از خستگی

از خستگی مینویسم. خستگی از من میبارد. خستگی گاه شعری میشود که مصرع هایش، لنگان واژه ها را به دنبال خود میکشند. تراپیست درونم میگوید:

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

یک تغییر ساده

امروز دیرتر از همیشه بیدار شدم. گاهی این عادت دیر بیدار شدن، تمام روزم را تحت تاثیر قرار میدهد. و مجبور میشوم باحجم زیادی از

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

یک روز معمولی

متعهد شده ای که هر روز چیزی منتشر کنی. سوژه ی جالبی به ذهنت نمی رسد. ناگزیر به روزمرگی هایت چنگ میندازی. اما امروز، معمولی

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

نویسنده ی زیر زمینی

امروز موضوعی ذهنم را درگیر کرده است. اینکه چگونه میتوانم ساعات روز را طوری تنظیم کنم، که زمان خالی برای یک سری کار مفید داشته

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

خود تراپی

تراپیست درونم میگوید: از هیچ کس توقع نداشته باش. توقع رنج می آورد. توقع چرک میشود، روی افکارت. اینکه انتظار داشته باشی، کسی از تو

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

دورترین نزدیک

سومین جلسه از کارگاه تمرین نوشتن برگزار شد. و چه حس نابیست، بی وقفه نوشتن. از تمرین های جذاب امروز، نوشتن نامه ای شاعرانه بود.

ادامه مطلب »