جدیدترین مطالب
یادداشت های روز

رهایی

لازم است گاهی، رها باشم. فارغ از عقلانیت، منطق، و هر چهارچوبی که این رهایی را نقض میکند. لازم است گاهی، دیوانه وار زندگی کنم.

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

خوشبختی

بادبادکش را هوا کرد و گفت: خوشبختی، چیزهای به ظاهر کوچک است. گفتم: خوشبختی، هرگز دم دستی نیست. بعید به نظر میرسد. گفت: چیزهای نزدیک،

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

پرتگاه

این روزها، سرم سخت، گرم نوشتن است. بیش از حد معمول درگیر شده ام. اقرار میکنم، به دام افراط افتاده ام. و شاید این افراط،

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

زخم خورده

تابستان بود. و فضای دفتر خفقان آور. البته غیر از باد کولری که فقط یک سمت را خنک میکرد. مثل همیشه، کارهای انجام شده را

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

صمیمیت ممنوع

هم صحبت خوبی بود. میشد ساعتها با او حرف زد. لبخند ملموسی، روی گونه هایش سوار شده بود.  من فقط گوش میکردم. لبهایم را به

ادامه مطلب »
یادداشت های روز

چرا مینویسم؟

گاهی سرد میشوم. حس میکنم واژه ها با من چپ افتاده اند. مدتی فاصله میگیرم. ناگهان درد شروع میشود. همان درد بی درمان معروف، که

ادامه مطلب »